loading...
انفجار نور
سجاد سحرخوان بازدید : 33 جمعه 10 بهمن 1393 نظرات (0)

انقلاب اسلامی و پیامدهای جهانی


خبرگزاری فارس: نقش انقلاب ایران در بیداری اسلامی جهان عرب

طلوع خورشيد اسلام در سرزمين تاريک و کفرزده عربستان نويدي بود در افق اميد زندگي. زماني که جهل و ناداني، ظلم و جور، حق‌کشي و زورگويي از مصديق مسلم و مسلط بر جامعه‌ي بشري شده بودند و جزء عده و عده، شمشير و قدرت قبيلگي حرف حق ديگري شنيده نمي‌شدند دعوت همگاني آخرين دين الهي در فضاي ابهام‌آميز عربستان طنين‌انداز شد و نادي آن محمد امين(صلي الله عليه و آله و سلم) به عنوان خاتم‌المرسلين دعو.ت امت اسلامي را علني کرد تا طليعه نوراني و نجات‌بخش را بر کام تشنه و خشکيده مردم هديه نمايد

امروز به برکت نهضت جهاني رسول اعظم صلي‌الله عليه آله و سلم، حرکت‌هاي انقلابي و اسلامي متأثر از آن با شاخص انقلاب رهايي‌بخش جمهوري اسلامي ايران به رهبران حضرت امام خميني(ره) در اقصي نقاط اين جهان پهناور آغاز شده و نويدبخش آينده‌اي روش از عالمگير شدن آيين اسلام دارد. نگاهي اجمالي به اين موضوع و بررسي عالمانه حرکت‌هاي بيدارگرانه گوياي اين حقيقت است که انقلاب اسلامي سرآغاز خيزش‌هاي اساسي و اسلامي در جهان معاصر است که با تمسک به آموزه‌هاي ديني و شرع مقدس فصل نويني در باب حاکميت ديني فرا روي جهانيان گشود و با خط بطلان کشيدن بر ادعاهاي پوچ و بي‌اساس مدعيان جدا انگاري دين از سياست، کارآمدي دين را به عنوان آئيني رهايي‌بخش به منصه ظهور رساند.

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بزرگ‏ترین تحول جهانی قرن بیستم به وقوع پیوست. بنیان گذار این انقلاب با قیام خود، غرور ملت‏های مستضعفی را که سالیانی مدید مورد ظلم قرار گرفته بودند، به آنان باز گرداند. او نه تنها سرنوشت کشورش را تغییر داد، بلکه میلیون‏ها انسان گم‏گشته در برهوت جاهلیت عصر مدرن را به بازگشتی دوباره به معنویت و یکتاپرستی فراخواند.
پیروزی انقلاب اسلامی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، ناظران را با پدیده‏ای تازه در صحنه سیاسی جهان روبه‏رو ساخت. این پدیده بنا به ماهیت، اهداف و سرنوشت خود، در هیچ‏یک از معیارهای سیاسی جهان نمی‏گنجد.

وقتی  نظام اسلامی در ایران برقرار شد و این انقلاب به پیروزی رسید، مسلمان‌های کشورهای دیگر هم بیدار شدند و به خود آمدند; هم احساس عزّت و عظمت کردند و هم به فکر این افتادند که از ایران الگو بگیرند. علت اصلی مخالفت‌های آمریکا و کشورهای استکباری دیگر با این نظام هم همین ترسشان است که اگر این نظام در ایران پا بگیرد و رواج پیدا کند، کشورهای اسلامی دیگر هم هوس می کنند انقلاب کنند و منافع غرب، بکلی، به خطر می افتد. اینکه می خواهند این نظام را ـ به اصطلاح ـ به بن بست بکشانند و بگویند اسلام نمی تواند کشور را اداره کند، برای همین است که دیگران هوس نکنند انقلاب کنند. خوب، این نعمت نصیب ما شد و حتماً هم دیده اید و شنیده اید گل هایی در سایه این نظام پرورش یافتند; مردم چه فداکاری هایی کردند، چه ایثارهایی داشتند; در دوران انقلاب، پس از انقلاب، در دوران جنگ و دفاع مقدّس; چیزهایی که واقعاً در طول تاریخ کشور ما ـ با آنچه از تاریخ خودمان کم و بیش خبر داریم ـ به صورت افسانه جلوه کرد.

در فرهنگ‏های سیاسی و علوم سیاسی، انقلاب را چنین تعریف می‏کنند: «سرنگونی یک نظام اجتماعی کهنه و فرسوده و جایگزین کردن آن با نظام اجتماعی نو و مترقی»  در برخی موارد هم برای تعریف عام انقلاب که هر نوع تحول اساسی را در بربگیرد، آن را چنین تعریف می‏کنند: «هر نوع تحول کلی و اساسی».

دیدگاه اسلام در مورد انقلاب، با تفسیر و تحلیل غربی آن کاملاً تفاوت دارد. در تحلیل اسلامی، مهم‏ترین عامل انقلاب، آرمان‏خواهی و عقیده به مکتبی است که نخست گروه پیشرو و مجاهدان را وارد میدان مبارزه انقلابی می‏کند و سپس با بسیج توده‏های گسترده مردم، انقلاب را به درون جامعه کشانده، از طریق توده‏های مردم به پیروزی می‏رساند. از دیدگاه اسلام، انقلابْ نوعی جهاد داخلی است که در آن گروهی برای خدا می‏جنگند و گروه دیگر مانع راه خدایند.

اماویژگی‏های اصلی انقلاب اسلامی رامی توان در تعریف زیر مطالعه کرد: «انقلاب اسلامی، دگرگونی بنیادی در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن، منطبق بر جهان‏بینی و موازین و ارزش‏های اسلامی و نظام امامت و بر اساس آگاهی و ایمان مردم، و نیز حرکت پیشگام صالحان و قیام قهرآمیز توده‏های مردم است».

مقام معظم رهبری در پیام خود به مناسبت بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1377 چنین می‏فرماید: «امام بزرگوار ما با تکیه به تعالیم اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، و با اعتماد به ایمان دینی مردم، و با شجاعت و اخلاص و توکل کم‏نظیر خود، راه مبارزه را در میان سختی‏ها و مصائب طاقت‏فرسا گشود و پیش رفت و صبورانه و پیامبرگونه ذهن و دل مردم را با واقعیت‏های تلخ و راه علاج آن آشنا کرد. ملت ایران که از اولین قدم‏ها به ندای این مرد الهی و روحانی گوش فرا داده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگیزه نیرومند ایمان و عشق به اسلام، فداکاری‏ها و جان‏فشانی‏های فراموش‏ناشدنی کردند. امام بزرگوار ما در این مدت، در عین هدایت مردم و گستردن دامنه آگاهی همگانی و کشاندن توده میلیونی به مبارزه، اندیشه حکومت اسلامی را نضج و قوام بخشید و در مقابل دو مکتب رایج سیاسی عالم... راه اسلامی را مطرح کرد که در آن بر دو عنصر دین و انسان به طور اساسی تکیه شده و ایمان دینی و اراده مردمی بزرگ‏ترین شاخصه آن است».

ازمهمترین علل تكوين وداوم انقلاب ، اين است :

انقلاب اسلامي و بيداري اسلامي: تأثير گذاري و نمونه ها

1. رهبري حضرت امام خميني (رحمت الله علیه) رهبر كبير انقلاب اسلامي و بنيانگذار جمهوري اسلامي كه با شيوه‌اي استثنايي و فوق‌العاده‌ رهبري و فرماندهي را به عهده گرفتند و تا پيروزي نهايي هدايت جريانات را به نحو احسن انجام دادند. ويژگيهاي شخصي و رهبري امام خود موضوع بحثي جديد در جامعه شناسي سياسي مي‌باشد.
2. حضور يكپارچه و متحد مردم در تمامي صحنه‌ها قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ، آن چنان توان و قوتي ايجاد نمود كه هيچ‌گونه امكاني براي مقابله با آن در اختيار رژيم شاه و اربابانش نبود.
3. اعتقاد به اسلام و موازين و ارزشهاي آن و همچنين عشق به خاندان پيامبر و اسوه بودن آنان براي مردم و الهام از زندگي و شهادت آنان در راه خدا خصوصاً درس گرفتن از عاشورا، آن چنان تحولي به وجود آورد كه نه تنها براي خارجيان بلكه براي سران و كارگزاران سياسي ـ امنيتي رژيم شاه هم بخوبي شناخته شده نبود.
مهمترين انگيزه انقلاب هم بي‌اعتنايي و تضعيف اسلام در امور مختلف كشور توسط رژيم شاه بود.

 وقتی  نظام اسلامی در ایران برقرار شد و این انقلاب به پیروزی رسید، مسلمان‌های کشورهای دیگر هم بیدار شدند و به خود آمدند; هم احساس عزّت و عظمت کردند و هم به فکر این افتادند که از ایران الگو بگیرند. علت اصلی مخالفت‌های آمریکا و کشورهای استکباری دیگر با این نظام هم همین ترسشان است که اگر این نظام در ایران پا بگیرد و رواج پیدا کند، کشورهای اسلامی دیگر هم هوس می کنند انقلاب کنند و منافع غرب، بکلی، به خطر می افتد. اینکه می خواهند این نظام را ـ به اصطلاح ـ به بن بست بکشانند و بگویند اسلام نمی تواند کشور را اداره کند، برای همین است که دیگران هوس نکنند انقلاب کنند. خوب، این نعمت نصیب ما شد و حتماً هم دیده اید و شنیده اید گل هایی در سایه این نظام پرورش یافتند; مردم چه فداکاری هایی کردند، چه ایثارهایی داشتند; در دوران انقلاب، پس از انقلاب، در دوران جنگ و دفاع مقدّس; چیزهایی که واقعاً در طول تاریخ کشور ما ـ با آنچه از تاریخ خودمان کم و بیش خبر داریم ـ به صورت افسانه جلوه کرد.

 

مصداق هايي از تأثير انقلاب اسلامي بر مسلمانان 

 

هوشياري سياسي:

مردان و زنان ايراني از فرداي پيروزي انقلاب اسلامي، با ايجاد تشکل هاي متعدد انقلابي و خودجوش، باب ارتباط و تبادل آراء و تجارب با مردان و زنان در اقصي نقاط جهان را گشودند که اين مسأله خشم و عکس العمل هاي تند بسياري از محافل غربي را که در شعار و به دروغ، زن ومرد را فعال و حاضر درصحنه مي خواهند، برانگيخت، ولي مردان و زنان ايراني بدون توجه به برآشفتگي غرب، به صدور معنوي بيداري اسلامي ادامه دادند تا حدي که به برکت الگويي که انقلاب اسلامي براي حضور سياسي اجتماعي مرد و زن ارائه داد، زنان لبناني به تدريج به آن چه از دست داده بودند، آگاه شدند و آن را بار ديگر به دست آوردند. جنبش بيداري، زنان لبناني را به کلاشينفک و بمب هاي مولوتوف مجهز کرد. زنان ترکيه هم برپايه بيداري اسلامي، هم حجاب را مي خواهند و هم حضور در اجتماع را، يعني اين که زنان نمي خواهند با پذيرفتن حجاب از جامعه قطع رابطه نمايند و اين همان الگويي است که زنان انقلابي ايران به آن عمل مي کنند. به همين روي، يک زن بنگالي بر آن بود: زنان مسلمان چيزي بيشتر از برابري مورد نظر قوانين غربي مي خواهند و آن، اين که خواهان ايفاي نقش فعال تري در زندگي مذهبي و اسلامي هستند. 
تنها زنان مسلمان نبودند که هويت اسلامي خود را در پرتو بيدارگري زنان انقلابي ايران بدست آوردند، بلکه ده هاهزار زن غربي در نهضت اخلاقي واسلامي، ارزش هاي الهي اسلام را کشف کردند و به دين اسلام مشرف شدند. مثلاً نزديک به صدهزار نفر آلماني به اسلام گرويدند که بيش از نيمي از آنان را زنان تشکيل مي دهند، اين زنان همانند زنان تازه مسلمان شده آمريکايي، نه تنها مراقب پوشش اسلامي خود هستند، در خورد و خوراک خود براساس اسلام هم دقت بسيار دارند، آن ها حتي در انتخاب برنامه هاي تلويزيوني، دقت زياد به خرج مي دهند، و اغلب از تماشاي سريال هاي ضداسلامي يا ضداخلاقي اجتناب مي کنند. فعاليت اجتماعي اين دسته از زنان، معمولاً با گرد آمدن در خانه هاي همديگر شکل مي گيرد و گاه هم در بيرون از خانه، به دور هم جمع مي شوند و به فعاليت هاي اجتماعي مي پردازند.
برخي در تأثير بيداري زنان ايراني بر بيداري اسلامي شک دارند! اما يک روزنامه آلماني در اين باره توضيح قابل قبولي ارائه مي کند و آن که نخست مي پرسد چرا بيداري اسلامي و جنبش حمايت از حجاب در دهه 1340/1960 اتفاق نيفتاد؟ سپس پاسخ مي دهد: مگر اين که بگوييم: حجاب زنان ايران پس از انقلاب اسلامي در اين امر دخالت دارد. در واقع، در تمام دنيا به ويژه در دنياي اسلام، زنان در عرصه زنده کردن ارزش هاي اسلامي، در حال ايجاد و اداره جنبشي هستند که قبل از انقلاب 1357/1979 ايران وجود نداشت. 
پوشش اسلامي:

تصويري که انقلاب اسلامي از زن ارائه کرده دو تأثير مهم برجاي گذاشته است:

اول-جهان دريافته که زن مسلمان ايراني خانه نشين و منفعل نيست. خانم دانيل کشار، مدير جشنواره مونتران کانادا معتقد است: تصويري غلط از حضور زنان در ايران، در ذهن خارجي ها وجود دارد، غربي ها فکر مي کنند که زنان ايراني فعاليت هاي اجتماعي چنداني ندارند و در خانه نشسته اند و تنها به خانه داري مشغولند. 
دوم- نگرش هاي منفي درباره زنان مسلمان کاهش يافته است. روزنامه نيويورک تايمز، جنبش احياي حقوق اسلامي زنان در کنفرانس جهاني پکن را جالب ترين پديده کنفرانس معرفي مي کند که همه جهانيان را سخت تأثير قرار داد، زيرا سخنراناني که از دنياي اسلام آمده بودند، حرف هاي مهمي درباره زنان داشتند.  در اين کنفرانس، سخنراني يک زن محجبه ايراني، تأثير خوبي در تبليغ حجاب اسلامي برجاي گذاشت. قضاوت ها هم نشان مي دهد که حضور جهاني زنان مسلمان ايران، توأم بامؤفقيت بوده است. به اين جهت مي توان گفت: تلاش زن ايراني ارائه يک الگوي مشارکت سياسي- اجتماعي براي زن مسلمان به جهانيان مؤفق بوده است. در واقع، آنچه در ايران پس از انقلاب اسلامي درباره زنان رخ داده، در همه جاي جهان تأثير گذارده است.
دنياي اسلام تأثير بيشتري از الگوي حجاب اسلامي زنان پس از انقلاب ايران پذيرفته است از جمله: ليز مارکوس از فعالان جنبش هاي زنان در اندونزي، بي پرده اعتراف مي کند که به دليل اثرمستقيم پخش تصاوير زنان ايراني در رسانه هاي گروهي کشورش، رويکرد به حجاب اسلامي در اندونزي بيشتر شده، و به تدريج تقليد از حجاب بانوان ايراني در آن کشور به يک مد تبديل گرديده و اينک در ميان دانشجويان دانشگاه ها هواداران بسيار يافته است. زنان انقلاب اسلامي، الگويي براي زنان ترک شده و آنان را به شعارگويي در خيابان ها و رعايت پوشش اسلامي واداشته و پوشش زنان انقلابي و مسلمان ايران، برلباس و به ويژه روسري در بعضي از کشورهاي خليج فارس، به طرزعميقي تأثير گذاشته است. در سال هاي اخير، تعداد دانشجويان با حجاب در دانشگاه هاي اردن افزايش يافته. در ليبي، گرايش به حجاب اسلامي بالا رفته، بنابراين، ترديدي نيست که حجاب اسلامي ايراني به اقصي نقاط جهان و به ويژه به کشورهاي اسلامي سرايت کرده است. 
حجاب زنان جمهوري اسلامي به شيوه هاي مختلفي به وراي مرزهاي ايران رفته است مثلا، بخشي از اشاعه حجاب ايران اسلامي از طريق فيلم هاي ايراني اتفاق افتاده. رويکرد به حجاب اسلامي ايراني به استثناي تبديل آن به نماد مخالفت با دولت ها، دلايل ديگري هم دارد. از جمله: 
1.پوشش اسلامي به عنوان اظهار وجود فردي يا مذهبي به کار مي رود.
2. توجه به حجاب، پاسخي به جنبش افسار گسيخته فمينيسم است. 
3. مهم تر از همه، دليل گرايش و تشرف به دين مبين اسلام است. 
اتحاد دين و دولت:

هم اينک جريان هاي اسلامي در ميان مهم ترين گروه هاي سياسي جهان قرار دارند. اين جريان هاي مذهبي بر اين اعتقادند که سياست و مذهب ارتباط تنگاتنگ دارند. اين باور متأثر از انقلاب اسلامي و نظريه جهان گرايي (تلفيق دين و سياست در عرصه جهان) آن است. به بيان ديگر، از همان روزهاي نخستين پس از پيروزي انقلاب اسلامي، امام خميني (ره) نظريه جهان گرايي انقلاب اسلامي را به عنوان عالي ترين و وسيع ترين مظهر پيوند دين و دولت مطرح ساخت، وي براساس آموزه هاي ديني بر اين باور بود: اراده مستضعفان سرانجام رهبري جهان را از آن خود خواهد کرد و حتي نويد مي داد وعده خداوند بزودي تحقق خواهد يافت و محرومان جايگزين ثروتمندان خواهند شد. البته پي بردن به همراهي اسلام گرايي (دين) و جهان گرايي (سياست) در انديشه انقلاب اسلامي دشوار نيست، زيرا تأسيس امت اسلامي که مي تواند مسلمانان را صرف نظر از مليت هاي مختلف و نيز موانع قومي و سياسي موجود به هم پيوند دهد، از ارزش ها و شعارهاي انقلاب اسلامي است. به علاوه، تأکيد شديد انقلاب اسلامي به لزوم پيروي از کتاب مقدس (قرآن) و احکام اسلامي، شکي باقي نمي گذارد که اين انقلاب در پي تحکيم جهاني اصول بنيادين اسلام در جهان است. اين پديده همان چيزي است که برخي از انديشمندان مغرب زمين و از جمله هنيز در سال 1372/1993 آن را تجديد حيات جهاني مذهب (اسلام) خواند.
به همين دليل (پيوند خوردن مذهب و سياست اسلامي ناشي از انقلاب اسلامي) دولت آمريکا را بر آن داشت که اسلام گرايي را از عوامل نابودي جهان بخواند و فعالان مسلمان را به عنوان رزمندگان شرکت کننده در جنگ اسلام و غرب نام ببرد. رهبران اتحاد جماهير شوروي سابق نيز، ترس خويش از اسلام انقلابي الهام يافته از انقلاب اسلامي و خطرات آن براي شوروي را کتمان نمي کردند. بعدها يک تحليل گر آمريکايي از اين پديده به عنوان انتفاضه جهاني يادکرد. نتيجه اين که هم شرق و هم غرب، اسلام سياسي (اسلام معتقد به پيونددين و سياست (ناشي از انقلاب اسلامي را خطر عمده اي براي منافع خود تلقي مي کردند، و هر کدام تلاش بسياري انجام دادند تا از دشمنان جنبش هاي اسلامي سياسي حمايت نمايند. 
هانتينگتون در سال 1372/1993 و در راستاي تعميق بخشي به دشمني غرب با اسلام سياسي ملهم از انقلاب اسلامي، گفت: بلوک اسلامي که خود را رقيب کهن غرب مي داند، خطر اصلي فرا روي نظم جهاني آمريکايي است که آن، دين و سياست را جدا از هم مي خواهد. در واقع بعد از مرگ کمونيسم، اسلام شخصيت اصلي سناريوي موردنظر آمريکاست. توجه شديد غرب به اين مسأله، ظاهراً پاسخي است به آنچه که يک انديشمند غربي (لارونس) در 1369/19990 آن را ضربه انقلاب 1357/1979 ايران، شگفتي پديده امام خميني (ره) و دشواري کنار آمدن با اسلام گرايي ايراني مي خواند. از اين رو، پس از انقلاب اسلامي مطالعات وسيعي براي شناخت رابطه بين دين و دولت الهام گرفته از انقلاب اسلامي در آمريکا به مرکزيت دانشگاه شيکاگو آغاز گشته است، ولي با هم ديدن و با هم خواستن دين و سياست در دنيا (مانند جنبش الهيات رهايي بخش آمريکاي لاتين) و به ويژه دنياي اسلام (مانند حماس و حزب الله) به يک ارزش نهادينه تبديل شده است. 
اسلام مبارز:

انتخاب اسلام براي مبارزه با استبداد و استکبار تحول نويني است که پس از انقلاب اسلامي روي داده، قبل از آن حتي گروه هاي سياسي ايراني چون مجاهدين ديروز و منافقين امروز هم اعتقاد راسخي به توانا بودن اسلام در مبارزه عليه بيداد و ستم نداشتند، ولي انقلاب اسلامي ايران نشان داد که اگر اسلام به خوبي تفسير شود مي تواند مقتدرترين رژيم هاي سياسي را براندازد و خود بر جاي آن، حکومت تشکيل دهد. اين حادثه مورد توجه گروه ها و جنبش هايي قرار گرفت که سال ها به دليل انتخاب ناسيوناليسم، کمونيسم و غيره توفيقي در نيل به آرمان هاي سياسي خود نداشتند. در اين ميان، تبديل مسأله فلسطين از يک مسأله ناسيوناليستي و کمونيستي به يک مسأله اسلامي يکي از برجسته ترين ارزش هايي است که از انقلاب اسلامي به عاريت گرفته شد. بنابراين، جنبش فلسطين براي خارج شدن از بن بست مبارزه بي فرجام خود، اسلام را تنها ابزار کارآمد يافته است.
نشانه هايي بسيار از تغيير ماهيت جنبش فلسطيني در دست است که انتفاضه و شيوه و ويژگي هايش، يکي از آن هاست. وابسته نبودن انتفاضه به گروه هاي داخلي و کشورهاي خارجي و جايگزيني يک روش همه جانبه سياسي، نظامي و فرهنگي به جاي روش هاي صرفاً مسلحانه يا مسالمت آميز، تبديل مساجد به منابع الهام بخش روحيه جهاد اسلامي، ثبات و پيوستگي مبارزان، گسترش شمار مساجد به عنوان پايگاه مجاهدان، توسعه حضور مردم در نمازهاي جمعه و جماعات، انتشار مجله هاي انقلابي چون الطليعه الاسلاميه و حمله مکرر به مشروب فروشي ها در دو دهه اخير، از نشانه هاي رويکرد جنبش فلسطين به اسلام و به کارگيري شيوه هاي اسلامي انقلاب اسلامي ايران در مبارزه عليه اسرائيل است.

 در واقع و همان گونه که يکي از رهبران فلسطيني گفته است، انقلاب ايران بود که عصر جديدي را پيش روي جنبش فلسطين گشود و باعث شد که مسأله فلسطين تنها از زوايه اسلام نگاه شود. بنابراين، انقلاب اسلامي برداشتي نوين از اسلام و قرآن در جهان، جوامع اسلامي و نيز در جامعه سنّي مذهب فلسطين پديدآورد؛ چنان که روند مخالفت با دولت هاي فاسد و سرکوب گر را تشديد کرد، به مبارزه آشکار عليه آموزه هاي تحميلي ضدديني دامن زد، تلاش براي تحقق برابري و عدالت اجتماعي را شدت بخشيد، واکنش مسلمانان در برابر غرب و غرب زدگي را توسعه داد و يأس و نااميدي سال هاي پاياني دهه 1350/1970را از عرصه مبارزه حذف کرد. در واقع انقلاب اسلامي ايران، اين حقيقت را که اسلام راه حل و جهاد وسيله اصلي است، به سرزمين هاي در حال مبارزه بااستکبار به ويژه کشورهاي مسلمان برد. 
گرايش به حکومت الله:

نظام اسلامي که پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شکل گرفت. به صورت بهترين الگو و مهم ترين خواسته سياسي مبارزان مسلمان درآمد. يکي از رهبراي مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق در اين باره گفت: «ما در آن موقع مي گفتيم، اسلام در ايران پيروز شده است. و به زودي و به دنبال آن در عراق نيز پيروز خواهد شد. بنابراين، بايد از آن درس بگيريم و آن را سرمشق خود قرار دهيم. 
به بيان ديگر، انقلاب اسلامي، حدود 5/1 ميليارد مسلمان را برانگيخته و آنان را براي تشکيل حکومت الله در کره زمين به حرکت درآورد اين رويکرد، در اساس نامه، گفتار وعمل سياسي جنبش هاي اسلامي سياسي معاصر به شکل هاي مختلفي مشاهده مي شود. 
علاقه جنبش گران مسلمانان به ايجاد حکومت اسلامي به صورت هاي مختلف ابراز شده است، از جمله: بعضي از گروه هاي اسلامي با ترجمه کتاب حکومت اسلامي امام خميني (ره) (مانند اليسار الاسلامي مصر) و يا با تأکيد بر جمهوري اسلامي ايران به عنوان تنها راه حلّ (مانندجبهه نجات اسلامي الجزاير) علاقه مندي خود را براي برپاکردن يک حکومت اسلامي ابراز کرده اند. آيت الله محمدباقر صدر هم قبل از شروع جنگ تحميلي در تلاش بود، رژيم عراق را سرنگون و يک حکومت اسلامي به شيوه حکومت ايران يعني جمهوري اسلامي برپايه ولايت فقيه به وجود آورد. 
برخي از حرکت هاي ديگر اسلامي براساس اصل ولايت فقيه و قبول آن، از رهبري انقلاب اسلامي ايران پيروي مي کنند. اين دسته از گروه ها، دو گونه اند. دسته اي که از لحاظ عقيدتي و مذهبي خود را مقلد رهبري انقلاب اسلامي ايران مي دانند (مانند جنبش امل در لبنان)، و دسته اي که هم از لحاظ سياسي و هم مذهبي، از رهبري انقلاب اسلامي ايران تبعيت مي کنند (مانند جنبش حزب الله لبنان) 
گروه ها و سازمان هاي اسلامي مذکور، براي نيل به يک نظام مبتني بر اسلام، شيوه و روش هاي مختلفي را در پيش گرفته اند.برخي تنها از طريق اقدام قهرآميز و مسلحانه (مانند حزب الله حجاز) و کودتا (مانند جنبش آزادي بخش بحرين) درصدد نابود کردن رژيم حاکم بوده اند. در نقطه مقابل، گروه هايي قرار دارند که شرايط فعلي را براي دست زدن به اقدامات مسلحانه مساعد نمي دانند، و با توسل به شيوه هاي مسالمت آميز از قبيل شرکت در انتخابات پارلماني در پي تغيير نظام موجود هستند (مانند حزب اسلام گراي رفاه)، اما گروه هاي ديگر هم وجود دارند که به هر دو روش پايبندند، جنبش حزب الله نمونه اي از اين گروه هاست که در مصاف با اسرائيل و حکومت ماروني لبنان و به منظور استقرار حکومت اسلامي به دو روش متمايز و در عين حال مکمل هم، يعني جنگ با اسرائيل و شرکت در انتخابات مجلس لبنان روي آورده است. 
ساختار شکني:

انقلاب اسلامي به صور مختلف به شکستن ساختارهاي پذيرفته شده جهاني دست زد و البته ساختارهاي ارزشي جديدي را جايگزين ساختارهاي پيشين ساخت از جمله: 
1. در انديشه مدرنيته براي انتقال جامعه سنتي به مدرن، نياز به يک الگوي جهاني توسعه است، آن هم الگويي برگرفته از غرب پيشرفته، چرا که عقيده بر اين است که دنياي غيرعربي توسعه نيافته، بايد همان مسير توسعه در اروپا و آمريکا را بپيمايد.در اين ديدگاه، نوسازي با دنيا گرايي مفرط همراه است، و ليکن انقلاب اسلامي ايران مباني توسعه غرب را زير سؤال برد و فرياد زد که دين جهت گيري هاي اساسي درخصوص اداره دنيا دارد، البته دنيا گرايي افراطي را هم نفي مي کند. به اين صورت، انقلاب اسلامي ارزش نويني در توسعه آفريد و آن که در توسعه اجتماعي نيازي به توسل به الگوهاي غربي نيست.
2. انقلاب اسلامي در ايران در دوره اي به وقع پيوست که جريان پست مدرنيسم در ربع آخر قرن بيستم وارد مرحله جديدتر و جدي تر شده بود. از اين رو، انقلاب اسلامي ايران به عقيده بسياري از انديمشندان غرب، انقلابي است پست مدرنيسمي و لذا در روايت و تفسير مدرنيته جاي نمي گيرد، و به همين دليل انقلاب اسلامي ايران مورد توجه افرادي چون ميشل فوکو، دريدا، ادوارد سعيد و... قرار گرفت. فوکو از جمله اشخاصي بود که يافته هاي نظري خود را در انقلاب اسلامي پيدا کرد و با چاپ مقالاتي، حمايت خود را نسبت به مردم ايران نشان داد، اگرچه با حملات شديد و تند هم کيشان خود مواجه شد. به نظر او، انقلاب اسلامي در ايران در قالب معنويت گرايي سياسي جاي مي گيرد، در حالي که عنصر معنويت قرن ها در غرب به فراموشي سپرده شده بود. بنابراين، انقلاب اسلامي نظريه و ديدگاه انقلاب، توسعه و زندگي بدون معنويت را طرد کرد و فضاي ارزشي تازه اي را به روي جهانيان گشود که در آن هم به نيازهاي مادي و هم به نيازهاي معنوي پاسخ داده مي شود.
3. تا پيش از پيدايش انقلاب اسلامي، عمده نظريه پردازان انقلاب در عرصه جامعه شناسي گرايش هاي ساختار گرايانه داشتند يعني سعي مي کردند با بررسي گزينشي انقلاب ها به يک تئوري دست يابند تا بتوانند هر انقلاب جديدي راکه در جهان رخ مي دهد با آن تبيين و حتي وقوع آن را پيش بيني کنند. خانم اسکاچپول از جمله اين نظريه پردازان بود که انقلاب ها را عملي اتفاقي و خارج از اراده مي دانست و بر آن بود که انقلاب ها مي آيند نه اين که ساخته شوند، ولي با پيروزي انقلاب اسلامي ايران که با نوعي ساخته شدن و معماري همراه بود، اسکاچپول تئوري خود را به اين صورت تغيير داد: انقلاب ها مي آيند نه اين که ساخته شوند الا انقلاب اسلامي ايران. بنابراين، انقلاب اسلامي نشان داد که مي توان يک پديده عظيم اجتماعي را ساخت و اين ارزش و مفهوم جديدي است که انقلاب اسلامي به عرصه تئوري پردازي جهاني عرضه کرده است. 
توجه به مردم:

مردمي بودن که يکي از ويژگي ها و ارزش هاي انقلاب اسلامي ايران است، در جنبش ها و گروه هاي سياسي متعددي راه يافته است. به عبارت ديگر، اين جنبش ها و گروه ها دريافته اند که اسلام توانايي بسيج توده هاي مردم را دارد. بر اين اساس، آن ها از اتکاء به قشر روشنفکر به سوي اتکاء به مردم گرايش يافته اند و در نتيجه، پايگاه مردمي خود را گسترش داده اند. به عقيده دکتر حسن الترابي رهبر جبهه اسلامي سودان، انقلاب اسلامي انديشه کار مردمي و استفاده از توده هاي مردم را به عنوان هديه اي گران بها به تجارب دعوت اسلامي در جهان اسلام عطاء کرد. گرايش به انديشه کار مردمي، جنبش هاي اسلامي را به سوي وحدت طلبي مذهبي و قومي سوق داده، اين امر، جنبش هاي اسلامي سياسي را از اختلاف و تفرقه دورتر ساخته و آن ها را از تشکيلات قوي تر، امکانات وسيع تر، حمايت گسترده تر و پايداري بيشتر برخوردار ساخته است.
نمونه هاي فراواني از رويکرد به مردم در حرکت هاي سياسي ديده مي شوند از جمله: مردم مسلمان ترکيه قبل از کودتاي 1359 آن کشور، به خيابان ها مي ريزند و شعار استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي سرمي دهند. مردم کشمير در راهپيمايي دويست هزار نفري 1369 شعار الله اکبر و خميني رهبر را مطرح کردند. جنبش جهاد اسلامي فلسطين بر آن است که فلسطيني ها همان شعارهايي را سر مي دهند که انقلاب اسلامي منادي آن بود. آن ها فرياد مي زنند، لا اله الا الله، الله اکبر، پيروزي از آن اسلام است. در واقع، آن ها شعارهاي قوم گرايي و الحادي را به دور انداختند، و شعارهاي انقلاب اسلامي را برگزيدند. در سال هاي 1369 تا 1379 در خيابان هاي کيپ تاون آفريقاي جنوبي شعار و نداي الله اکبر، بسيار شنيده شد. اين يادآور و مؤيد اين کلام رهبري انقلاب است که فرياد الله اکبر مردم الجزاير بر پشت بام ها درس گرفته از ملت انقلابي ايران است. 
انقلاب اسلامي به جهانيان آموخت که مشروعيت نظام سياسي بايد بر آراي واقعي مردم استوار باشد و به همين دليل بودکه اصل خود را به رفراندوم گذاشت، به رفراندوم گذاشتن يک نظام نه فقط عملي شگفت، شجاعانه و سخني نو، بلکه انديشه اي بود که فراتر از دموکراسي غربي است، و از اين رو، به عنوان بديلي براي جهان خسته از ليبرال دموکراسي مطرح شد. در اين انقلاب، حتي مردم خبرگاني را انتخاب مي کنند تا تدوين قانون اساسي براساس رأي مردم باشد. پس از تدوين نيز، مراجعه به آراي عمومي صورت مي گيرد. در اوج جنگ، امام اجازه نداد مجلس از حق قانوني خود براي استيضاح اولين رييس جمهور بگذرد. اجازه نداد پيشنهاد دولت نظامي به بهانه بهتر اداره شدن جنگ، طرح گردد، حتي اجازه نداد، مخارج انتخابات در دوران جنگ و تحريم، صرف جبهه ها شود، بلکه برعکس توصيه مي کردکه حتي يک روز، انتخابات مجلس شورا، مجلس خبرگان، و رياست جمهوري عقب نيفتد
اشاعه دين گرايي:

در قرن بيستم کمونيسم و فاشيسم به عنوان ايدئولوژ هاي سکولار در جهان مسيحيت سر برآورند. با شکست فاشيسم (1324/1945) و کمونيسم (1370/1991) نظام دموکراسي ليبرال خود را بي رقيب مي ديد اما انقلاب اسلامي نظام ليبرال دموکراسي را به چالش طلبيد، زيرا رويداد انقلاب اسلامي، نظريه و تئوري پردازان ليبرال را که معتقد بودند با دين نمي توان به اداره حکومت پرداخت، و دين به تدريج اهميت سياسي اجتماعي خود را از دست مي دهد باطل ساخت. به بيان ديگر، مدت ها در رابطه با توسعه اجتماعي اعتقاد بر اين بود که ملت ها به طور اجتناب ناپذير، همزمان با مدرن شدن، سکولار مي شوند، ولي انقلاب اسلامي پيام و ارزش ديگري را به جهان عرضه کرد و اين که: اجتماعاتي که به دين روي مي آورند لزوماً همگام با مدرن شدن سکولار نمي شوند. به همين دليل، هم در کشورهاي پيشرفته، و هم در جهان در حال توسعه، تعداد کثيري از مردم معتقد شدند که مي توانند با عضويت در گروه ها و يا جنبش هاي ديني، به طور مؤثرتري هدف هاي مادي و معنوي خود را دنبال کنند.
بعد از جنگ سرد، ارزش هاي دين گرايانه و دين مدارانه انقلاب اسلامي گسترش يافت زيرا وسايل ارتباط جمعي چون تلگراف، تلفن و به ويژه، اينترنت، فاکس و ايميل توسعه بيشتري پيدا کرد. به ديگر بيان، توسعه وسايل ارتباط جمعي موجب شد ارتباط بين جوامع ديني و غيرديني و همکاري فعالان مذهبي و سياسي، بيش از گذشته، در زمينه هاي مختلف افزايش يابد. همچنين پس از جنگ سرد مسائل جديدي در روابط بين المللي پديد آمد از جمله محيط زيست، داروهاي غير مجاز، ايدز، تروريسم، مهاجرت، پناهندگان و حقوق بشر، که مي طلبيد براي حل و فصل آن ها، حضور فعالان ديني با هدف هاي سياسي تشديد گردد، در حالي که دموکراسي آمريکايي توانايي خود را در حل آن ها نشان نداده است. 
به هر روي، اکنون دين در ابعاد ملي، فراملي (منطقه اي و جهان) تأثير قدرتمندي بر روي سياست دارد. مهم ترين جلوه اين تأثير را بايد در بنيادگرايي ديني ديد. بنيادگرايي ديني، دلالت بر نوعي استراتژي ويژه دارد که مي کوشد هويت دين داران را به عنوان يک جمعيت و يک گروه در مقابل کساني که مي خواهند آنان را به محيط غيرديني بکشانند، حفظ کند. گاهي اوقات يک چنين حالت تدافعي ممکن است تغيير يابد و منجر به نوعي تهاجم سياسي شود که در جست و جوي تغيير نظام هاي سياسي يا اجتماعي و اقتصادي موجود است. البته مجدداً بايد تأکيد کرد که پديدار شدن دوباره دين، يا بنياد گرايي ديني به عنوان يک اصل در سياست جهاني، بيش از آن که به فروپاشي کمونيسم مربوط باشد، به پيروزي انقلاب اسلامي برمي گردد. از اين رو، به راه انداختن جنگ عليه ايران که از حمايت کشورهاي قدرتمند جهان برخوردار بود را مي توان اقدامي براي سرکوب يا متوقف کردن بنيادگرايي اسلامي برآمده از انقلاب اسلامي تلقي کرد. 
الگوي جديد جهاني:

انقلاب اسلامي در پي ايجاد يک نظم جهاني برپايه دين در جهان است. براي تحقق اين هدف، دو استراتژي (راهبرد) را در پيش گرفته است. نخست از يک برنامه کوتاه مدت پيروي مي کند که در اين برنامه کوتاه مدت، مي کوشد به مقابله با جهاني سازي به مفهوم غربي بپردازد و در اين راه، در تلاش است از به ثمر نشستن يک نظام جهاني مبتني برآموزه ها و ارزش هاي غربي جلوگيري نمايد. دوم، انقلاب اسلامي در مواجهه با جهاني شدن غربي و يا تضعيف آن، از يک برنامه درازمدت تبعيت مي کند و اين برنامه عبارت است از اين که: ارائه تصويري از نظام مطلوب و آرماني اسلامي تا ميل به آن را در مسلمانان و مستضعفان جهان برانگيزد. انقلاب اسلامي اميدوار است با برانگيختن اشتياق به حکومت جهاني مطلوب (اسلامي) انگيزه و حرکت در مشتاقان براي دسترسي به آن آغاز شود. 

پي نوشتها:

1. مفهوم شناسي بنيادگرايي اسلامي اثر غلامرضا بهروز لک منتشره در سايت باشگاه.
2. نهضت بيداري اسلامي اثر حميد مولانا منتشره در سايت امت اسلامي. 
3. بيداري اسلامي، خودشناسي و دفاع از آن، اثر فهمي هويدي منتشر شده در سايت مرکز اسناد انقلاب اسلامي.
4. معصومه راغبي، چهره زن ايراني در مطبوعات بيگانه، ويژه نامه ماهنامه پيام زن، دفتر سوم، فروردين 1384، ص111. همان، به نقل از: روزنامه ساندي تلگراف مورخ 1993/8/22.
5. معصومه عسگري، انقلاب اسلامي و ارائه الگويي مطلوب از زن مسلمان، ويژه نامه ماهنامه پيام زن، دفتر سوم، فروردين 1384، ص 96.
6. عباس دلال، زن در جامعه معاصر ايراني، «ويژه نامه ماهنامه پيام زن»، دفتر سوم، فروردين 1384، ص 162.
7. يحيي فوزي، انديشه سياسي امام خميني، قم: نشر معارف، 1381، مبحث دين و سياست. 

تهیه وتنظیم :نویسنده وبلاگ سحرخوان 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
؛باسلام و عرض ادب این وبگاه در تاریخ1/11/1392طراحی و ثبت شده است این وبگاه با هدف اشاعه فرهنگ انقلاب اسلامی راه اندازی شد تا بلکه ما نیز با اندازه توانمان دراین راه خدمتی کرده باشیم امیدوارم مطالب این وبگاه برایتان مفید باشد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون در باره سایت چیه؟
    شما کدام مطلب سایت را بیشتر می پسندید
    سنگر پشتیبانی
    ساعت فلش مذهبی
    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    انقلاب اسلامی

    دریافت کد اوقات شرعی

    دوستان ما



    معببر سایبری فندرسک




    سایت شهید حاج احمد کاظمی


    .::مسابقه وبلاگ نویسی انقلاب نور-دبیرستان نور ثامن::.

    نسخه موبایل سایت

    نسخه موبایل انفجار نور

    مشاهده بهتر

    جهت مشاهده بهتر 

    از مرور گرهای زیر 

    استفاده کنید:

    ChromeOperaFirefox

    طراحی: انفجار نور

    آمار وبلاگ
    آوای وبلاگ
    آمار سایت
  • کل مطالب : 46
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 109
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 192
  • بازدید ماه : 414
  • بازدید سال : 1,246
  • بازدید کلی : 8,169
  • کدهای اختصاصی

    تصویر ثابت

    تاریخ روز
    Up Page
    ابزار و قالب وبلاگکد پرش به بالای صفحه وب
    http://webtools.samentheme.ir/st/mouse/3.gif